اینکه آیا طرفین یک رابطهی احساسی مجاز به داشتن رابطهی احساسی دیگری هستند یا خیر، تصمیمی است که باید بین همان دو طرف رابطه گرفته شود، و اگر طرفین به دین و مسلک خاصی معتقد باشند (مثلاً مسلمان باشند) طبعاً ملاحظات آن را هم در تصمیمشان در نظر میگیرند. از این نظر، ممکن است بعضی از خانمهای مسلمان بخواهند این حق را به همسرشان بدهند که با خانم(های) دیگری ازدواج کند. چیزی که باید به آن توجه کنیم این است که دادن چنین حقی، نه از مومات شریعت است و نه از مومات طبیعت.
برعکس، اینقدر معلوم است که اکثر خانمهای جامعهی امروز ایران، در روابطشان انحصارگرایند، و این موضوعی است که مردان—خوش داشته باشند یا نه—باید به آن احترام بگذارند. اگر مردی خواستار رابطهی همزمان با چند خانم است، باید این روابط را با خانمهایی داشته باشد که با این نحوهی رابطه راحت باشند. تحت فشار گذاشتن خانمهای مسلمان، بهنام دین و بهبهانهی امر خداوند، برای رضایت دادن به ازدواج دوبارهی شوهر، چیزی جز سوء استفاده از دین برای ی حس تنوعطلبی جنسی نیست.
کاملاً ممکن است که کسی خود را مسلمان بداند و ازدواج چندبارهی مردان را (با استاندارد اخلاق امروز جامعه) غیر اخلاقی بداند. همانطور که ممکن است که کسی خود را مسلمان بداند و بردهداری را (با استاندارد اخلاق امروز جامعه) غیر اخلاقی بداند. جواز ازدواج چندبارهی مردان و بردهداری، بهراحتی از متن قرآن و فقه اسلامی قابل برداشت است، ولی این جواز شرعی نهتنها مسلمانان را مم به پذیرش این دو موضوع نمیکند، بلکه همیشه این امکان وجود دارد که چنین جوازهایی را به حکم اخلاق (که مهمتر و بالاتر از فقه است) باطل کنیم.
آن کسانی که از میان همهی احکام معطلماندهی الهی، انگشت تأکید بر ازدواج مجدد» گذاشتهاند و برنمیدارند، اگر پافشاریشان از روی ناآگاهی است نافهمند و اگر آگاهانه است خائناند. ن مسلمان را آگاهانه در دوراهی سرکشی از امر خداوند» یا پاگذاشتن بر عواطف و احساسات» گذاشتن، ضربهی خائنانهای به دین خداست.
درباره این سایت